کد مطلب:312344 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

مقتل عشاق


گر بشكافی هنوز خاك شهیدان عشق

آید از آن كشتگان زمزمه ی دوست دوست [1] .



كلمه ی عشق كه همان محبت زیاد و دوستی فراوان [2] است، در روایات به ندرت آمده است كه به چند نمونه از آن ها اشاره می كنیم:



[ صفحه 208]



الف- پیامبر اكرم (ص) فرموده است:

افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها، فهو لا یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر ام علی یسر [3] .

برترین مردم كسی است كه به عبادت عشق ورزیده، آن را در آغوش گرفته و به دل دوست داشته و به تن آن را انجام داده و برای آن آماده بوده است. چنین كسی باكی ندارد كه دنیا را به آسانی بگذارند یا به دشواری.

ب- پیامبر (ص) فرموده است:

ان الجنة لأعشق لسلمان من سلمان للجنة [4] .

بهشت به سلمان بیش تر عشق می ورزد تا سلمان به بهشت.

ج- امام صادق (ع) فرمود:

لا غنی بالزوج عن ثلاثة اشیاء فیما بینه و بین زوجته و هی... و اظهار العشق له بالخلابة... [5] .

مرد باید سه كار را در رابطه ی با همسر خود انجام دهد و رعایت كند: یكی از آن ها این است كه به زبان لطیف به او ابراز عشق كند.

در روایت پیشین خواندیم: «طوبی لك من تربة علیك تهراق دماء الا حبة»، ولی در این روایت، امام علی (ع) برابر نقل فوق - از كلمه ی زیبای عشق استفاده برده است. شاید به كمك این تعبیر بتوان اوج محبت و شدت دوستی اصحاب امام حسین (ع) به سیدالشهدا و نیز محبت بی پایان آن ها به خدای جمیل را بازگو كرد. آری؛ آوایی خوش تر از «صدای سخن عشق» نمی تواند شكوه ارادت و محبت ابوفاضل عباس بن



[ صفحه 209]



علی (ع) را به مولایش بیان كند [6] .


[1] ديوان فؤاد كرماني.

[2] «العشق في اللغة هو تجاوز الحد في المحبة. يقال عشق عشقا من باب «تعب». و الاسم العشق بالكسر و يقال عشقه عشقا مثل علمه علما.» لسان العرب، ج 9، ص 224: «العشق فرط الحب».

حمدالله مستوفي در نزهة القلوب (چاپ سنگي، فصل اخلاق محموده انسان) مي نويسد:

«لفظ عشق از «عشقة» مشتق است و آن را بغض عرب «اكشوت» و «عليقي» و «قراونه سريه» گويند. و آن گياهي است كه برگ و بيخ ندارد و به هر جايي متعلق شود و در او چسبد، از رطوبات به خود مي كشد تا تازه مي ماند و آن چيز خشك مي شود و همچنين عشق در هر وجودي فرود آيد مجال غير ندهد و همگي خود را گرداند. و لذا وقتي بر جان انساني پيچيد او را زرد و خشك سازد، اما چون نفس ناطقه با عشق هم زاد و بوم است هر روز به معني (يعني از حيث باطن و معنويت) طري و تازه گردد، و زيرا آن سر سبزي در عالم ملكوت است و هر چه در آن عالم است جان دارد».

[3] الكافي، ج 1، ص 61.

[4] بحارالانوار، ج 22، ص 341.

[5] تحف العقول، ص 374.

[6] گذشته از رواياتي كه در اين بخش دوم به آن ها پرداختيم، اميرمؤمنان (ع) مطابق نقل برخي تاريخ نگاران - گاهي با رفتارهاي خود توجه ديگران را به مقام ابوالفضل (ع) جلب مي كرد و آنان را با فداكاري هاي او در كربلا آشنا مي ساخت. در اين زمينه بنگريد به: العباس، ص 75؛ علي الاكبر (ع)، ص 88؛ اسرار الشهادة، ص 339؛ بطل العلقمي، ج 1، ص 97؛ عمدة الطالب، ص 324؛ مقتل الحسين (ع)، ابومخنف، ص 209.